یا حق

مصاحبه اختصاصی وب سایت صدای زروان با محمد الهی با سابقه ترین کاسب زروان
تاریخ مصاحبه: 1391/4/28
مصاحبه کنندگان: احمد عزیزی، حامد دهدار
---------------------------------------------------------------
شخصی
 
نام: محمد                                نام خانوادگی: الهی
نام پدر: قاسم ( هاشم )             تاریخ تولد: 1345/12/10                میزان تحصیلات: دوم راهنمایی
 
صدای زروان: پدرتان از چه سالی مغازه داری را آغاز کردند؟ شما چطور؟
 1330_ بنده از سال 1368
صدای زروان: از اینکه راه پدرتان را ادامه داده اید راضی هستید؟
 بله کاملا
صدای زروان: آیا فکر می کنید فرزندانتان نیز راه شما و پدرتان را ادامه دهند؟
 بله
صدای زروان: اگر کاسب نبودید چه شغلی را انتخاب می کردید؟
 اگر درسم را ادامه داده بودم دوست داشتم یک شخص فرهنگی باشم.
مرحوم سید کامل مصطفوی همیشه می گفت درستان را ادامه دهید و مدرک بگیرید. حتی اگر خواستید چوپان شوید، چوپان با سواد شوید.
صدای زروان: چرا تحصیلاتتان را ادامه نداید؟
 1. در زمان تحصیل ما فقط تا مقطع دوم راهنمایی در زروان بود.   2. در آن دوره مسافرت از روستا به شهر برای تحصیل بسیار مشکل بود.
---------------------------------------------------------------
کاسبی
صدای زروان: شما و دیگر سوپرمارکت ها ، چه میزان با هم همکاری می کنید؟
 تا حدی که در توانمان باشد همکاری می کنیم. خیلی با هم صمیمی هستیم و اگر نیاز به مشورت داشته باشند به آنها راه کار ارائه می دهیم.
صدای زروان: چه اعمال و رفتارهایی از شما سرزده که مورد اعتماد عموم شده اید؟
 من در آن حد نیستم. این از لطف خدا و حسن ظن مردم است، وگرنه من همان خاکم که هستم.
صدای زروان: ساعت کاری سوپرمارکت شما چطور است؟
 صبح از 7 تا 12 ، عصر نیز از 4 تا 11 شب.
صدای زروان: قصد دارید شعبه ی دیگری را راه اندازی کنید؟
 فعلا چنین هدفی نداریم.
صدای زروان: از عملکرد شاگردان خود راضی هستید؟
 بله بسیار زیاد
صدای زروان: چرا در مغازه شما سیگار موجود نیست؟ از این عمل خوب چه حسی دارید؟
 از این کار خیلی خوشحالم و دلیل آن نیز به اتفاقی که چند سال پیش روی داد بر می گردد.
صدای زروان: می توانید آن اتفاق را شرح دهید؟
چند سال پیش یک بچه 5 ساله برای خرید سیگار پدرش به مغازه ما می آمد. پس از مدتی ما متوجه شدیم که خود بچه نیز سیگاری شده!!
بسیار ناراحت شدم و در مورد حکم فروش سیگار از علما سوال کردم، آنها گفتند: سیگار نیز مانند خیلی از اجناس که ندارید. بگویید نداریم!!
اتفاق آن بچه تلنگری به من بود!

صدای زروان: آیا شده از کارتان خسته هم بشید؟
 در کل نه. فقط گاهی اوقات بدلیل قرض زیاد مشتریان ناراحت می شوم.
صدای زروان: در خریدن اجناس به چه نکاتی توجه می کنید؟
 کیفیت و تا حدودی قیمت مناسب.
صدای زروان: چرا قبلا کپسول جز اقلام سفارشی بوده ولی الان نیست؟
 به دلیل به سرفه نبودن و استهلاک خودرو قادر به سرویس دهی نیستیم.
صدای زروان: چه مجوزهای دارید؟
 پروانه کسب سوپر مارکت، مجوز بهداشت و بیمه تامین اجتماعی کارگران.
صدای زروان: چه میزان به شعار " نقد بهتر از نسیه است " اعتقاد دارید و به آن عمل می کنید؟
 اعتقاد دارم ولی عمل نمی کنم. چون این فرهنگ هنوز بطور کامل بین مردم جا نیفتاده و جامعه هنوز قادر به پذیرش آن نیست. هدف ما این است به اقشار ضعیف تر فشار  وارد نشود. البته از نوروز 91 بدلیل تورم برخی کالاها را فقط بصورت نقدی معامله می کنیم.
----------------------------------------------------------
عمومی
صدای زروان: اولین چیزی که از شیدن این سوالات به ذهنتان می رسد، بیان کنید.
- سفارشی: باعث رشد است

- مهیاوه: نور چشمی!

- گرانی و تورم: اعصاب خرد کن، جنگ روحی
- علی دایی: شناختی ازش ندارم!

- شیر یارانه ای: روستایی ها سهم کمی از آن دارند
- داوود قائدی: دوست داشتنی!

- مرغ: خودمانیش بهتر است!

- کپسول گاز: راحتی خانم ها

-----------------------------------------------------------
مشکلات
صدای زروان: برای بردن سفارشی مشکلی داشتید؟
 تا حدودی. مشکلات خاص خودش را دارد.
صدای زروان: معمولا در خریدن اجناس چه مشکلی دارید؟
 دردسر و مشکل حمل و نقل.
صدای زروان: مردم از شما گلایه داشتند؟ در چه مورد؟
 کم و بیش. معمولا زمانی که تقاضای تصویه حساب می کنیم. قبلا از سفارشی نیز گلایه می کردند.
صدای زروان: اساسی ترین و بزرگترین مشکل موجود چیست؟
فقط نسیه!
صدای زروان: آیا قصد دارید فروشگاهتان را از حالت سنتی خارج و بصورت مدرن در بیاورید؟
بله، ان شاالله در آینده

-------------------------------------------------------------
در پایان
صدای زروان: یک خاطره شیرین:
روزی من و حسن احمدی، ابراهیم جمالزاده ،علی زارعی، محمود قائدی، حسن روئین تن و علیرضا دولتخواه قرار گذاشتیم بریم منبع آب قدیمی(فلزی). من و محمود قائدی رفتیم بالای منبع. من و محمد پشتمان به هم بود. بعد از مدتی صداهای عجیب  غریب شنیدم، شبیه صدای به هم خوردن فلز بود. پشت سرم را نگاه کردم دیدم محمود نیست!! پایینو نگاه کردم دیدم محمود عین جسد افتاده کف زمین. خیلی ترسیده بودم، به بچه ها گفتم شما از من اسمی نبرید، اگه مرد،مرگش گردن من نیفته!!! ولی خوشبختانه به خیر گذشت و با ماشین مرحوم عبداله قاسم رساندیمش بیمارستان لار.
صدای زروان: بهترین کاری که انجام داده اید؟
 تاسیس "صندوق علاج" و کمک به بیماران نیازمند.
صدای زروان: یه جمله درباره زروان و مردمانش:
 مردم مهمان نواز و بسیار با ترحمی هستند. در غم و شادی یکدیگر مشارکت زیادی دارند. البته گاهی اوقات چوب این ترحم زیاد را نیز خورده ایم!
صدای زروان: یک جمله زیبا:
قناعت بزرگترین گنج است.
صدای زروان: از نظر شما شما قناعت به چه معناست؟
قناعت یعنی از جیزی که دارید راضی باشید ولی به آن اکتفا نکنید. هم سپاسگذار باشد هم برای روزی بیشتر تلاش کنید.

صدای زروان: نظرتان راجع به وب سایت صدای زروان چیست؟
 هدفتان خوب است، اما چون هنوز زمان زیادی از راه اندازی سایت نگذشته نمی توانم نظر دهم.
صدای زروان: حرف ناگفته؟!
 - شکر گذار نعمت های الهی باشیم.
 - قدردان خیرین باشیم، ما مدیون آنها هستیم.